تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

بعد از کنکور

پیرمرد ایستاده بود کنار شیشه مغازه می گفت هشتاد سال زندگی کردم جز همین یه پسری که دارم ونوه پسری وهمین مغازه هیچی از زندگی ندارم اگه زندگی اینه چه ارزشی داره  

 

خواستم بهش بگم پس رد پای خدارو تو زندگیت چی کار کردی ؟ بعد تو دلم از خودم پرسیدم تو تو این بیست و سه سال رد پای خدا رو تو زندگیت چی کار کردی سرمو انداختم پایین. 

 

پیمان می گقت حرفی که تو وبلاگت زدی (خدایا از تو ممنونم که صلاح کار مرا به آرزوهایم ترجیح دادی ) خیلی حرف جالبیه اما شاید خیلی از ادمها تو شکست همچین حرفی بزنند  راست می گفت. 

اما من اصلا ناراحت این نیستم که کارشناسی ارشد در نیومدم بلکه بیشتر ناراحت اون یه ترمی هستم که مرخصی گرفتم وچهار ماه از زندگیم عقب افتادم  

 

تو کنکور خیلی از جوابهام غلط در اومده کار اشتباهی کردم که دو به شکها رو زدم  مثلا از 14 تست تحقیق8 تاش غلط در اومده نمی دونم چرا اولش فکر می کردم من اگه حتی بدشانس ترین آدم دنیا باشم رتبه ام از 500 اون ورتر نمیشه اما نمی دونم چرا این طوری شد 

 

خوب خونده بودم همین الان هم می تونم خیلی از تست های تحقیق وامار رو بزنم هنوز هم یادمه اما نمی دونم چرا اینطوری شد  

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
نسرین یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:27

در دایره تقدیر ما نقطه تسلیمیم...

مهم اینه که با مدرکت بتونی کار خوبی پیدا کنی.این دو سال سربازی هم اندازه یه پلک زدن زود میگذره.اصل اینه که موفق باشی .موفق بودنو خودت باید برای خودت ترجمه کنی.

(فقط به دلیل کمبود امکانات لطفا از پلک زدن فعلا خوداری کنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)

راستی وبلاگ قشنگی داری.

درس خوندن حتی تا سطح لیسانس برایم ارزشی نداره هزار بار تو این وبلاگ نوشتم وهزار از خدا خواستم که با آگاهی زنگی کنم وبا آگاهی بمیرم وبفهمم اون چه رو که خیلی ها نمی فهمن کار هم اصلا مهم نیست من همین الانش هم دارم کار می کنم خیلی کار ها هم بلدم که می تونم در آینده انجام بدم در ضمن ترجیح می دم با یه شغل آزاد در آمد کمی داشته باشم تا با یه شغل پر در امد برای دیگران کار کنم دوست دارم برای خودم کار کنم

این هم نفهمیدم
(فقط به دلیل کمبود امکانات لطفا از پلک زدن فعلا خوداری کنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)

مرسی که به من تنها سر زدی

صنم پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 20:29

درود
خیلی وقت بود وبتان را نمی خواندیم
یعنی اصولا با گوشی کانکت می شدیم و فلفور قطع ....
---
من هی از پسته بانو می پرسیدم نفهمیدی آقای قاسمی رتبه اش چند شد؟
آخه می دونستم تلاش کردین...وحتماالانم رتبه ی خوبی دارین و خودتون ناراضی هستین.
راضی باشین و بدونین حتما صلاح کار تو این بوده
امیدوارم جای خوبی قبول بشین
برای ماها هم دعا کنین که راهمون سخته!

باز هم تبریک میگم:)

من دروغ نمی تونم بگم اصلا من رتبه نیاوردم که انتخاب رشته کنم خودمم نمی دونم چرا این طوری شد خیلی راضیم که این طوری شد
ناراحتم نیستم فقط نمی دونم من چرا این همه غلط زدم تو مدرسان شریف که می رفتم تحقیق من از ۴۰ پایین نمی شد کلا رتبه ام از ۲۰۰۰ اونورتره می گم خودمم نمیوندم باور کنید اگه از سازمان سنجش زنگ بزنند بگن رتبه شما اشتباه شده باور می کنم

غریبه ... یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:37

(خدایا از تو ممنونم که صلاح کار مرا به آرزوهایم ترجیح دادی )
باید به این جمله اعتقاد کامل داشته باشین
اگر مطمئنید تلاش خودتون برای قبول شدن کردید پس هیچ شکی درصلاح بودن این نتیجه نیست

قبل از کنکور با خدا مشورت کردم وخدا بهم گفت که بهتره مرخصی تحصیلی نگیرم اما من به حرف دوستانم گوش کردم ونتیجه اش رو هم دیدم به همین دلیل به این جمله اعتقاد کامل دارم

راستی چرا اسم شما یه غریبه است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد