تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

از محمد علی بهمنی

بارانی

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام آن لحظه ی توفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آماده ام تا تر بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیرزمانی است که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام

بوی آن دور دور ها

خواستم نشد یا نتوانستم که بخواهم  

پس نشد  

آن روزها که گذشت     

 

وای ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی 

  

که این ترانه چقدر قشنگه  

بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی

بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو

بوی یاس جانماز ترمه مادر بزرگ

با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم

شادی شکستن قلک پول

وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد

بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب

با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم

فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه

شوق یه خیز بلند از روی بته های نور

برق کفش جفت شده تو گنجه ها

با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم

عشق یک ستاره ساختن با دولک

ترس ناتموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه

بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب

با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم

بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری

شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن

توی جوی لاجوردی هوس یه آب تنی

با اینا زمستونو سر میکنم با اینا خستگیمو در میکنم

من عاشق این سه تا آیه ام

ای بی خبر از سوخته و سوختنی  عشق آمدنی بود؛نه آموختنی 

 

1- وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ 

وما از رگ گردن به تو نزدیکتریم  

 

واین حدیث قدسی

این یکی دیوونه ام کرده  

2- من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی ومن عرفنی

احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقه و

من عشقه قتله و من قتله فعلی دیته و من علی دیته

فانا دیته

( خداوند فرمود) : هر کس مرا طلب کند ، مرا می یابد و

هر که مرا بیابد ، مرا می شناسد و هر که مرا بشناسد

مرا دوست دارد و هر کسی مرا دوست بدارد عاشقم

می شود و هر که عاشقم بشود ، عاشقش می شوم و

هر کس را که عاشقش بشم ، او را می کشم و هر

کس را بکشم ، دیه او به گردن من است و هر کس که

به گردن من دیه دارد من خودم دیه او هستم

3- می فرماید: « الا بذکر الله تطمئن القلوب »(رعد / 28)تنها با یاد خدا قلبها اطمینان و آرامش پیدا می کند

می دونم گناه کارم اما هر جا که می نگرم تویی پس چگونه انکارت کنم  مرا ببخش وهرگز نگاهت را از من دریغ مکن