تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

غزل

شاید هر عابری شاعری باشد  

پس به هر عابری سلام کنیم  

 

 

 

 

-------------- 

 

هرشببه یاد تو تا صبحدم قدم زدم  

آتش گرفتم در صبحدم زدم  

با آسمان مفاخره کردیم تا سحر  

او از ستاره دم زدو من از تو دم زدم 

منزوی 

 

 

یه کتاب شعر غزل گیر آوردم در حد لالیگا  خیلی با هاش حال می کنم

نظرات 2 + ارسال نظر
سینا پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 http://khialatam.blogsky.com/

سلام
ای غزلواره دلتنگ که همه تنت کلامه
هنوزم با گل گونت شرم اولین سلامه

برای لینک کردن موافقی؟؟؟
منتظر حضورتم

موافقم بهت سر می زنم

صنم آنلاین پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 14:50

میشه ما هم بخونیم؟؟؟

راستی دختر آقای منزوی تو پی ان یو می درسن!

تو گوشیمه فردا براتون میارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد