تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

فقر

 
 نکاتی بسیار قابل تامل درباره فقر
 
 
 
فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

 
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛

 
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛

 
فقر اینه که بچه ات تا حالا یک هتل ۵ ستاره رو تجربه نکرده باشه و تو هر سال محرم حسینیه راه بندازی؛

 
فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما ماجرای مبارزات بابک خرمدین رو ندونی؛

 
فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛

 
فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش بگی خوششششگلهههه؛

 
فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

 
فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز ونیز و برج ایفل رو ندیده باشی؛

 
فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه؛

 
فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛

 
فقر اینه که حاجی بازاری باشی و پولت از پارو بالا بره اما کفشهات واکس نداشته باشه و بوی عرق زیر بغلت حجره ات رو برداشته باشه؛

 
فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛

 
فقر اینه که ۱۵ میلیون پول مبلمان بدی اما غیر از ترکیه و دوبی هیچ کشور خارجی رو ندیده باشی؛

 
فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

 
فقر اینه که به زنت بگی کار نکن ما که احتیاج مالی نداریم؛

 
فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛

 
فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛

 
فقر اینه که تولستوی و داستایوفسکی و احمد کسروی برات چیزی بیش از یک اسم نباشند اما تلویزیون خونه ات صبح تا شب روشن باشه؛

 
فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی و  هابیهای تو چی هستند بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون؛

 
فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

 
فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی؛

 
فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه

 

 

 

 

نظرات 14 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 http://just-a-day.blogsky.com

شدیداْ قابل تامل بود....

بله واقعا قابل تامله

مهرسا شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:04

اوه مای گاد.. :-(

واقعا.....

اوه مای گاد بله واقعا

مهرسا یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:39

عطش بریز تو جون من
گیسوی سیاه عاشقانه شو
واژه به واژه گـُر بگیر نت به نت ترانه شو
منو دو باره از خودم ببر به فرصت غزل
تــلخیه روزگــارمــو دوباره پُـر کن ازعسل..

خیلی خوب بود کاش ادامه می دادی
شعر قشنگی بود

مهرسا سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:04

اگه ادامه میدادم شورش درمیومد.

کم گوی و گزیده گوی چون در!!!!

با این اوصاف من در شدم :-}

شور شعر هیچ وقت در نمیاد شعری تنها چیزی که هر چقدر بیشتر بخونی بیشتر عاشقش میشی
نمی دونم حرفت شوخی بود یا جدی

مهرسا سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 19:33

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست

تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خام عشقت چون مرا اینگونه میخواهی

من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمیپوشم

تو هم در حس آوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمیبازی

مرا دیوانه میخواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه میخواهی

شدم بیگانه با هستی ز خود بی خودتر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه میخواستی

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست


بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن

بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اغرار گذشت آب از سرم دیگر

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست


مهرسا پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 15:07

A:خدایا سرد این پایین ازون بالا اگه میشه نگا کن
یه کاری کن اگه میشه فقط گاهی خودت قلبمو ها کن

N:خدایا سرد این دستام ازون بالا خودت ببین می لرزه
مگه حتی همه دنیا به این دوری به این سردی میرزه

A:تمومش کن دیگه بسه شدم از زندگی خسته
یه زخمی دارم از دردش می سوزمو می خوام

می خوام بمیرم

یه زخمی دارم از دردش هنوزم که هنوزه من می سوزم


N:خدایا من دارم میام یکم با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت اگه میشه منم یه گوشه جا کن

میدونم گرمه آغوشت اگه می خوای منم یه گوشه جا کن!


A & N:دیگه از دنیا بریدیم....
دلامون خیلی گرفته....

تو کجایی که ببینی....
همه جا رو غم گرفته....








زندگی خالی نیست عشق هست ایمان هست آری..

پویا شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:59 http://jasoorane.blogfa.com

اگه جدی جدی از خودت نوشتی،واقعآ تبریک میگم،تکونم داد.ولی اگه از خودت ننوشتی بازم تبریک میگم(یه ذره کمتر از قبلی)ولی بازم مهم اینه که تکونم داد!!!

همه پستها رو خودم نوشتم جز اندکی از پستها که این هم جزو اونهاست چون خیلی مطلب خوبی بود ترجیح دادم تو وب قرار بدم
من هم نوشته بودم که هر کی می خونه تکون بخوره
خوشحالم که به من سر زدی

پویا یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 14:55 http://jasoorane.blogfa.com/

پس حالا که بقیه از خودته حتمآ پست های دیگه ات رو میخونم.مرسی از توضیحت و همینطور بازدیدت.

خواهش می کنم مرسی

مهرسا یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:41

فریاد ها مرده اند،سکوت جاریست....
تنهایی حاکم سرزمین بی کسیست....
می گویند خدا تنهاست،ما که خدا نیستیم!!
پس چرا از همه تنهاتریم؟!؟!

((دکتر علی شریعتی))

خدا به عظمت وبزرگیش تنهاست وما به نداشتن خدا تنهاییم

ترنم یکشنبه 26 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:43

یاد سهراب بخیر،
آن سپهری که تا لحظه ی خاموشی گفت:
تو مرا یاد کنی یا نکنی من به یادت هستم...
آرزویم همه سرسبزی توست...

خیلی شعر قشنگیه با اینکه اکثر شعرهای سهراب رو خوندم اون هم ده ها بار نمی دونم در جوابت چی بنویسم

تلاله دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:54

سلام.ممنون که اومدید سر زدی.لینک دانلودش رو براتون میگذارم. من عاشق این آهنگم
http://afrough.net/?p=586

خواهش می کنم مرسی از لطفتون

مهرسا دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 13:44

آفرین!!!
دکتر شریعتی پیش شما کم آوورد!؟!؟

شمام واسه خودتون یه پا آخوندینا! :-)
(این قسمتا شوخی بود:-) )

من میتونم جواب شما حرف د.شریعتیو قبول نداشته باشم دیگه؟؟
ببخشیدا ولی جوابتون هیچ سنخیتی با منظور و هدف دکتر نداشت!
بازم خودتون میدونید!

آخوند نیستم ولی در هرچیز دوست دارم ابتدا حکم شریعتم رو بدونم در ضمن من به نظر شما احترام می زارم شما راست میگید شاید حرف من بی ربط بوده

۰۰:۰۰ یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:25

ایرانیا کل یوم!!! (برنامه ۹۰) پس فقیرن با این حساب

آره همه فقیریم

بهاره سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:50 http://g0lbahar.blogsky.com/

بازم میگم قشنگ نوشتید...!
فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛

فقر اینه که به زنت بگی کار نکن ما که احتیاج مالی نداریم؛

فقر اینه که تولستوی و داستایوفسکی و احمد کسروی برات چیزی بیش از یک اسم نباشند اما تلویزیون خونه ات صبح تا شب روشن باشه؛

عالی بود.

مرسی قشنگ خوندین که میگین قشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد