تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

شعر جدید من

واژه ای هست که همرنگ خیانت شده است 

از بد حادثه با عشق صیانت شده است 

این دروغی که تو گفتی ودگر می ایی

 ای مسلمان به کجا شکل دیانت شده است

می روی و غم تو با دل من می ماند

غم تو در دل من مثل اما نت شده است

من نگهدار توام با غم تو می سازم

معذرت خواستنم شکل اهانت شده است

برو خوش باش زمین دور خودش میچرخد

قصه چرخش ایام ضمانت شده است

شیشه ای بود شکست. دوستی من با تو 

عیب این است که با سنگ رفاقت شده است


یوسف قاسمی

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

متن آهنگ علیرضا قربانی – پرده نشین
 
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو سرودن مرا کم است
اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
گاهی تو را کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم بپای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است
بها کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است

 

♫♫♫♫♫♫

 

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو سرودن مرا کم است
اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است