تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

من ساده ام بی هیچ خط و خطوطی

من ...

من از پشت کوه آمده ام

از پشت کوههایی که در آنها باد جریان دارد

کوچه هایشان از سادگی کف دست  سرمشق می گیرد

وقتی می خندی ، خنده ای هست

من دوست دارم در باغچه ما عطر لبخند جاری باشد

من ساده ام  مثل کف دست

صاف صاف ....

من وقتی فحش  می دهم منظوری ندارم

اما دیگران وقتی منظوری دارند فحش می دهند

ارمانهای من دورو درازند

وهیچ همسفری نیست که همراه باشد

وبا من تا آنور دنیا بدود

ووقتی خسته می شود لبخندی نسیبم کند

ومن برای او بخندم

وعاشق نگاههایش باشم وگریه هایش ویرانم کند

به همین ساده گی ...

آرزوهای من ساده اند

من ساده ام مثل کف دست

کاش در باغچه اطرافیانم نیزعطر لبخند جاری باشد

وآنها هم ساده باشند

مثل کف دست .........

من این سادگی را دوست دارم

ساده ام ،دیگر...

نظرات 6 + ارسال نظر
۰۰:۰۰ سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 13:44

آرزوهایی ساده در دل صافت نشانده ای... رویاهای بیشماری که در عین سادگی، انگار تمام زیستن را شکل داده اند... شاید زندگی هم به همین سادگیست اگر کلاف را نپیچانیم و گره و گره و گره... حتی زندگی شاید مثل کف دست باشد!.... صاف صاف!... و در عمق پرپیچ و خم...
دلخوش می مانیم آرزوهای رنگین مان را و بذر لبخند می نشانیم بر گوشه گوشه ی زندگی... "خدا به این مهربانی... بهانه ای نداریم.."
...........
طعم سهراب میده نوشتت... عجیب به دلم نشست!... مثل "صدای پای آب" تو عطش این روزها که با یکشنبه شروع میشه، و همون لحظه تموم !

سلام
مقایسه من با سهراب ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
اتفاقا دیروز داشتم شعرهای سهراب رو می خوندم نمی دونم این چندمین دفعه بود برای من شعر های سهراب تموم نمی شن
گرسنگی این روزها شاید اذیتمان کند اما هیچ چیز در دنیا جای اذان دم افطار را نمی گیرد خدا هم که این روزها از همیشه پیدا تر

تلاله پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:15

زیبا نوشتی...به دلم نشست..منم یاد سهراب افتادم

سلام
خیلی خوبه که خوشتون اومده
وخوشحال می شم که شعرهام بوی سهراب بده

صنم یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:14

سلام
۰۰:۰۰همه چی رو گفته دیگه حرفی برای ما نمونده!
عجیب به دل نشست....
قدر این سادگی تان را بدانید...نگذارید بیشتر بداند تا که مبادا از ساده بودن دل چرکین شود و....
بگذارید آرزوهاتان -همیشگی- ساده بمانند!

"من از پشت کوه آمده ام

از پشت کوههایی که در آنها باد جریان دارد

کوچه هایشان از سادگی کف دست سرمشق می گیرد "


"من وقتی فحش می دهم منظوری ندارم

اما دیگران وقتی منظوری دارند فحش می دهند

ارمانهای من دورو درازند "
این قسمت دل نوشتتون خیلی خوشمزه بود!

ایضا:عجیب به دل نشست


سلام
ارمانهای من دور درازند من مثل همه فکر می کنم روزی کسی خواهد امد و سادگی را در دل همه خواهد ریخت
می دانی چرا به دل می نشیند چون از دل بر می آید من سعی نکرده ام شعربنویسم هرآن چه بوده است نوشته ام بی کم و کاست

تلاله یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:43

سلام
کم پیدایید؟

سلام
هستیم زیرسایه شما می چرخیم
نوشته بودید آمار دارید ومدتی نیستید

تلاله یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:46 http://talaleh.blogsky.com/

سلام.
خوبید.مرسی اومدید.مطلب جدید نمگذارید؟
آخرشو نوشتم دوست داشتید خوشحال میشم

این روزها باخودم درگیرم

فرهان شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:41

سلام قشنگ بود بااجازت گذاشتم توپروفایلم

خواهش می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد