تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تو هم مثل من

 

 

چقدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشق را ازت دزدید وبه جاش یه زخم همیشگی رو  

 

قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت بشی، حس کنی که هنوز هم  

 

دوستش داری

  

چقدر سخته دلت بخواد سرت و باز به دیواری تکیه بدی که بارها زیرآوار غرورش همه  

 

وجودت له شده؛

  

چقدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام  

 

نتونی بگی .

 

چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی  

 

بخندی  تا نفهمه که هنوز هم دوستش داری

 

چقدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی.وهزار بار تو خودت بشکنی،واون وقت  

 

آروم زیر لب بگی گل من باغچه نو مبارک

نظرات 5 + ارسال نظر
یاس دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 14:37

سلام می شه به منم سر بزنی

وبلاگ ندادی که؟

۰۰:۰۰ پنج‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 14:08

سلام
جالب بود ولی دلگیر
راستی!!!
شاید گفته بخودش نه وبلاگش
هییییییییییی

منظورتو نفهمیدم

بوعلی سینا جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:36

بابا پسر گل کاشتی حستو می فهمم یا خودش می یاد یا خبر مرگش زیاد ناراحت نباش

من کسی رو دوست ندارم که خبر مرگش بیاد ولی...

با این چیزها شوخی نکن دوست داشتن مقدسه

MA2TA یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 14:47

سلام آقای قاسمی.
با اجازتون یه خبر دسته اول داریم:

عید سعید فطر بر شما مبارک باد ( رصد خانه اردبیل )





هاهاها

یو هاهاها

پیکتونیا یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 18:31

داداش زیاد به دل نگیر چون توهم تنها کسی هستی که هرچی بگی من به دل نمیگیرم ولی یه طرفه به قاضی نرو کلی فحش آماده کرده بودم که بهت بگم ولی ایشا... وقتی دلایلمو شنیدی میفهمی که من چی میگم اون وقته که به روزگاره خودت وبیشتر بهمنی ها میخندی شایدم گریه کنی ولی من هنوزم دارم می خندم

این روزها انقدر مشغول خودم هستم که فرصتی برای گریه و خنده ندارم برای خودم متاسفم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد