-
شعر استاد زنجانی
جمعه 19 دیماه سال 1393 13:02
این ابرها عقیمند، باران نخواهد آمد دریا مپیچ بر خود،طوفان نخواهد آمد دیشب پدر دوباره،بی نان به خانه آمد! بر سفره ای که خالیست،ایمان نخواهد آمد..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 آذرماه سال 1393 12:57
بگذار کمی از این روزهای کسالت بار بنویسم بگذار بنویسم که این روزها ازتمام اشنایانی که با انها غریبه ام بریده ام این روزها در خیالم باتو قدم میزنم خوابهایم بوی تو را میدهند باتو حرف میزنم در خیال اما به خود امدنم گران تمام میشود این روزها وقتی میخوابم ارزویم باتو بودن است چه میشود کرد درمان دوری جزخیال نیست دارم جنون...
-
اون روز رو یادمه
جمعه 7 آذرماه سال 1393 17:54
بر اساس یه داستان واقعی از من پرسید اقا امروز دوشنبه است گفتم اره گفت اون روز هم دوشنبه بود گفتم :کدوم روز میگی سرش از صندلی کشید عقب وبا خودش بلند بلند حرف می زد می گفت اون روز هم دوشنبه بود که این اسکولها تصمیم گرفتن برند بیرجند من هواسم بهش بود اما برنمی گشتم نگاهش کنم نمی خواستم ببینمش با خودم گفتم پیرمرد حتما...
-
حاج قاسم سلیمانی
دوشنبه 26 آبانماه سال 1393 22:12
انتشار حقایقی درباره حضور حاج قاسـم سلیـمانی در عراق برای اولین بار *** حتماً حتماً بخونید، نخونید از دستتون رفته (متنش زیاه ولی ارزش خوندن داره)...
-
یه سری زدم به مهندسین صنایع چهار سال پیش یادش به خیر به وبلاگ بهترینها
یکشنبه 18 آبانماه سال 1393 21:59
یه سری زدم به وبلاگ مهندسی صنایع بهترین حرفها ، گریه کردم، خندیدم ، اما بیشتر دلم گرفت چقدر زود گذشت چقدر از بچه ها دور شدیم هر کی رفته پی کار خودش بعد یه چند دقیقه آهنگ گلنار رو زمزمه کردم گریه ام گرفت دانلود آهنگ گلنار گلنار کجایی که ازغمت ناله می کند عاشق وفادار گلنار گلنار کجایی که بی تو شد دل اسیر غم دیده ام...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 آبانماه سال 1393 23:01
دیگر باید تکه تکه های قلبم را از کوچه پس کوچه های این شهر جمع کنم وبروم پی کار خودم عاشقی برایمان بس است دیگر
-
کمی از خودم
سهشنبه 13 آبانماه سال 1393 20:38
من تا وقتی که هستم خواهم نوشت برای خودم و دیگران ،بودن دیگران خوشحالم می کند امید می دهد تبسمی بر لبم می نشاند اما نبودشان مرا به نیستی نمی کشاند من این روزها بیشتر برای خودم می نویسم والبته با آن صدای نه چندان خوبم می خوانم و ضبط می کنم وگاهی می نویسم گاهی مطلبی ادبی برای خودم می خوانم و ضبط می کنم ولذتش این است که...
-
دیوار
یکشنبه 11 آبانماه سال 1393 19:27
ما آنقدرها دوریم که حرفهایمان به هم نمی رسند چه حرفی ... وقتی دیوارها بلندند وفاصله ها بسیار دوست داشتنهایمان الکیست وگرنه برای دوست داشتن فا صله بی معنی است چه حرفی .... چه حرفی بین من و تو می تواند جاری باشد وقتی تو برای خودت می جنگی من برای خودم بیا برای یکبار هم که شده علیه دیوار بجنگیم
-
پاییز این روزهای من
یکشنبه 27 مهرماه سال 1393 20:13
این روزهای دلگیر واین روزهای بی قراری همیشه فصلی هست که بعد از نبودن ها خواهد آمد فصلی که تو نیستی فصلی که من نیز نمی خواهم باشم اما افسوس هستم گویی این همان فصل است --------- عشق هر گز حرف نخواهد زد و ثانیه هایی که جان خواهد داد تا تو را در یک سکوت شبانه پاییزی بدست ارند من نه با ثانیه هایم نه با تو من همانی هستم که...
-
پاییز زرد رنگ
یکشنبه 27 مهرماه سال 1393 14:06
فصل بی برگی که می گوید که زیبا نیست پادشاه فصلها پاییز
-
یه شعر طنز خوب
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1393 09:00
الهی که بخت تو را وا کنم تو را توی بخت خودم جا کنم خودم را که عمری است گم کرده ام خوشا در نگاه توپیدا کنم دلم را به دست تو یاغی دهم خودم را به دست تو رسوا کنم! عروس تک خاندانم شوی تو را مثل غنچه شکوفا کنم خودت مادر بچه هایم شوی خودم را کنار تو بابا کنم! «من» از دست تنهایی آزرده ام بیا با «تو» ایجاد یک «ما» کنم شروطت...
-
93/05/11
یکشنبه 12 مردادماه سال 1393 14:10
یادمه بچه که بودیم می رفتیم نانوایی پولها ی کاغذی رو می شستیم می چسبوندیم پشت تنور که خیلی گرم بود بعد خشک که می شد یه پول نو شده بود یادته یه بار با همدیگه شعرهای فروغ و سهراب رو دوره کردیم من یه شعر می خوندم تو یه شعر یادش به خیر بچه که بودیم فکر می کردیم به هر چیزی که فکر کنیم یا آرزو کنیم می رسیم اما بزرگ که میشی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 3 مردادماه سال 1393 16:03
این روزها مدام فکر می کنم که باید به تو فکر نکنم وبعد یک ماه داد بزنم من یک معتاد به دوست داشتنت حالا یک ماهه پاکم..... اما نمی شود نه من ترک کردنیم ونه تو ترک شدنی
-
می دونی چند وقته ندیدمت
شنبه 10 خردادماه سال 1393 12:44
بعضی وقتها یک شعر می تواند بهتر از خودمان حال و هوایمان را تشریح کند می دونی چند وقته ندیدمت دوسال دوماه ..... چه فایده حرفها مرا به تو نمی رسانند فقط دلخوشیم را با انها قسمت می کنم. قیصر امین پور این روزها در خوابهای کودکی ام در خوابهای کودکی ام هر شب طنین سوت قطاری از ایستگاه می گذرد دنباله ی قطار انگار هیچ گاه به...
-
خدا ما رو ببخشه و بعضی از معلمها رو....
جمعه 12 اردیبهشتماه سال 1393 14:58
خدا ما رو ببخشه و بعضی از معلمها رو.... یا دمه یه معلمی داشتیم تو ابتدایی به اسم قزلباش نصف بچه های کلاس رو یک و نیم ساعت نوبتی با شیلنگ زد هنوز صدای گریه ام تو گوشمه... یه معلمی داشتیم تو راهنمایی ،معلم عربی ،یه بار به من گفت بچه جان تخته سیاه رو کج ننویس درست بنویس منم به شوخی گفتم از فردا میرم خطاطی یاد میگیرم اونم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1393 12:50
یادمه دوره دبیرستان یه دوستی داشتم به اسم محمد رضا یه کتابی ازش گرفته بودم اشعار فریدون مشیری از این شعرش خیلی خوشم اومد. آدمیت مرده بود (فریدون مشیری) از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون حضرت هابیل از همان روزی که فرزندان آدم صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید آدمیت مرد گرچه آدم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1393 00:09
اسم صفحه فیس بوک من yousef tanha
-
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
سهشنبه 19 فروردینماه سال 1393 20:37
این شعر زندگی منو تکون داد البته خیلی وقتها پیش این شعر رو خوندم اما هر وقت تو ذهنم مرور می کنم تمام غصه های زندگیم رو از بین می بره ما زنجانیها باید به حسین منزوی افتخار کنیم شعر فوق العاده ایه مخصوصا آخرین بیتش خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود و مـاه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید...
-
متن آهنگ جدید محمد علیزاده به نام فکرشم نکن :
یکشنبه 17 فروردینماه سال 1393 20:54
این روزها کارم شده گوش کردن به این آهنگ MP3 – 320 دانلود آهنگ MP3 – 128 دانلود آهنگ فکرشم نکن ، دوباره با خیالت عاشقم نکن تو مال من نمیشی دل خوشم نکن فکرشم نکن منتظر نباش اگر چه غرق دل تو اشک و گریه هاش نمی ذارم بیاد به گوش تو صداش منتظر نباش حالا که یکی دیگه کنارت تموم سهم من ازت اتاق و خاطراتت تو واسم یه عکسی روی...
-
یا فاطمه زهرا(س)
چهارشنبه 13 فروردینماه سال 1393 20:49
به ما نگفته اند فاطمه وار زندگی کنیم از فاطمه (س) جز همان قصه تکراری یک کوچه با یک در آتش گرفته چیزی نگفته اند گفته اند فدک را از دست تو گرفتند ودر خانه ات را آتش زدند .و همین را یاد داده اند که در سالگرد وفات تو پشت وانت ها و روی پلهای این شهر بنویسیم ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم می بینی از همه زندگی پر صلابت تو از...
-
سال93
شنبه 9 فروردینماه سال 1393 10:43
ساعت 8 صبح روبروی بانک صادرات نزدیک بلوار از ماشین پیاده شدیم من یه کار بانکی داشتم اما صف شلوغ بود پس بی خیالش شدیم یه زنگی به ابوطالب زدیم گفت سر خیابان جاویدم بیایین اونجا یه کم راه رفتیم دیدیم یه اتوبوس قدیمی که آدمو یاد بازگشت اسرا می اندازه اونجا وایستاده تو دلمون گفتیم امکان نداره با این ماشین ما تا ابهر بریم...
-
امسال عید مشهدیم
سهشنبه 27 اسفندماه سال 1392 23:28
برایتان ارزو می کنم : عاقبت به خیری سلامتی سرزندگی و شادابی عزت و شرافتمندی وبرایتان آرزو می کنم عشق را که دچار باید بود گرچه سخت است که ماهی کوچک دچار آبی بیکران آبها باشد اما عشق به دچار بودنش می ارزد. سال جدید را میهمان حرم اما رضا(ع) خواهم شد برای اولین بار امسال عید خانه نیستم با بچه ها جواد و ابوطالب و حمید شاید...
-
بهار نزدیک است
شنبه 17 اسفندماه سال 1392 14:11
بخاری را خاموش می کنم پدرم می گوید پنجره را باز کنید هوا گرم است مادرم می گوید امسال سه تا سبزه کاشته ام من می گویم ،چرا سه تا ؟ مادرم می گوید:یکی برای خودمون دو تا رو هم می دیم به خواهرات؟ من می گم :کیفش به همینه که هر کسی برای خودش سبزه بکاره . بهار کم کم دارد از پنجره خانه ما سرک می کشد به داخل می آید می نشیند روی...
-
من می ترسم
جمعه 9 اسفندماه سال 1392 10:38
من می ترسم ترس من این است که در میان شلوغی خیابانهای این شهر گم بشوم می ترسم در میان این همه چراغ راهم راگم کنم می ترسم در زندگی پر سرعت امروز هیچ وقت به مقصد نرسم نه ابری ونه بادی من می ترسم که باران نیاید وفکر می کنم دیگر باران نخواهد آمد .
-
این روزهای من
سهشنبه 29 بهمنماه سال 1392 02:00
این روزها فکرم پر است از نقطه نقطه ابعاد نگاه تو ،نمی شود به آسانی تو را به گذشته زندگیم پیوند بزنم انگار باید در هر قصه ای قهرمان داستانم تو باشی ،اما تو نیستی و این نبودنت قصه را گیج می کند .می بینی زندگی زود گذشت تا فکر می کنی تو را می بینم و تو ...باید اعتراف کنم نتوانستم تو را فراموش کنم باید اعتراف کنم اگر آدمی...
-
شعر زیبای شام مهتاب
سهشنبه 29 بهمنماه سال 1392 01:31
خیلی وقت پیش این آهنگ برام خاطره بود حالا امروز دانلودش کردم شعر زیبای شام مهتاب دانلود آهنگ تو اون شام مهتاب کنارم نشستی عجب شاخه گل وار به پایم شکستی قلم زد نگاهت به نقش آفرینی که صورتگری را نبود اینچنینی پریزاد عشقو مه و سا کشیدی خدارا به شور تماشا کشیدی تو دونسته بودی چه خوش باورم من شکفتی و گفتی از عشق پرپرم من...
-
پ نه پَ
دوشنبه 21 بهمنماه سال 1392 01:29
مگس اومده تو خونه، رفتم حشره کش آوردم، مامانم می گه می خوای بکشیش؟ پـَـــ نــه پـَـــ می خوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده! ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ رفتم گل فروشی، می گم ببخشید، کاکتوس هم دارید؟ می گه واسه دکور می خواین؟ پـَـــ نــه پـَـــ تو خونمون شتر پرورش می دیم، می خوام یه وقت احساس غربت نکنن، حس کنن خونه خودشونه!...
-
حال و هوای این روزهای من
چهارشنبه 9 بهمنماه سال 1392 14:55
این روزها دارم برای ارشد می خونم مدیریت بازرگانی ،زیاد امیدوارم سراسری در بیام البته من عادت دارم به خودم امید بدم شاید در نیومدم به هر حال بعدش باید دنبال کار بگردم یا شاید کار ایجاد کنم حاضرم هر کاری بکنم که ربطی به درس و لیسانسم نداشته باشه اما برای خودم کار کنم گزینه هاش می تونه زیاده باشه آرایشگری مردانه...
-
تمام شد سربازی
پنجشنبه 3 بهمنماه سال 1392 17:51
سوار اتوبوس که می شوی این بار خیالت راحت است آرام بدون استرس وبدون سر درد می نشینی روی صندلیت ونگاهی به اطراف می کنی نگاهت روی چند سرباز که پشت صندلی تو نشسته اند گره می خورد نمی دانی در دلت بخندی یا به آنها امید بدهی وبگویی نترس تمام می شود چون می گذرد غمی نیست .بلیط را به راننده می دهی اتوبوس طبق معمول با تاخیرهای...
-
ایمان بیاوریم
چهارشنبه 25 دیماه سال 1392 00:37
تو هم مثل همه تنهایم می گذاری دستی برایم تکان می دهی نه برای دلخوشی من ، برای این که به خودت بگویی من کارم تمام شده است می گویی بس است ومن فقط ساکت می مانم زیاد عادت به تکرار روزهای از دست رفته ندارم تنهایم که بگذاری می روم به گوشه ای می نشینم با خودم حرف می زنم می بینی همه ما پیش از آنکه به خودمان برسیم بر می گردیم...