کاش روزی آفتاب از چشم تو فرو می ریخت ومن از قلبت طلوع میکردم
آنوقت تمام دنیا با من دور تو می چرخیدیم واسمش را میگذاشتیم کهکشان را ه عشق ،
کاش سر سبز میشدم مثل درختی در عمق جنگل چشمهایت ،
چشمهایت چه دنیای بزرگی دارند وقتی خیال پرواز با تو معنا میشود
اما....
فصل پاییز است و چه انتظاری از وصل ....
تمام میشوم بدون تو در پیچ و خم گشت گذارهای مجاز ی برای پیدا کردن ردی از تو ....
انگار سالها میشناسمت
اما انگار دیگر نمیشناسمت
آشنایی اما چه سود من .....
میشناسمت ....
نمیشناسمت....