عکس تکی به هیچ دردی نمی خورد
وقتی تو در قاب عکس
کنار مادرم ایستاده ای اما دیده نمیشوی
در عوض چشمهای مادرم پر از تنهاییست
پر از قطره های اشکی ایست که نباریده است
عکس تکی مادرم در صحن امام رضا پر از ناگفته هاست
این را من خوب فهمیدم
وخوب فهمیدم
عکس تکی به هیچ دردی نمی خورد
قبلا همیشه با خودم می گفت :چرا اینقدر درد فراق سخته و تحمل ناپذیره....
اما جدایی پدرم دردی بود که هیچ وقت تجربه نکرده بودم
در فراق امیدی هست اما در جدایی.....
نمیروی ز یاد من .....
تورا به گریه های شبانه می سپارمت .
تو را به خاکها
به بادها
به خاطرات رفته در زمانه می سپارمت
تو را به اشک مادرم
به گریه برادرم
به آه بینهایتم
تورا به عشق می سپارمت
نمیروی زیاد من
چگونه می سپارمت ؟
چگونه می سپارمت ؟
نمیروی زیاد من........
نه بی تو سکوت