موهایت در باد پاییزی تاب بخورد لبانت شعری بسراید از همان شعرهای عاشقانه قدیمی گوشهایمان را بسپاریم به صدای خش خش درختان پاییزی وزیر لب زمزمه کنیم پادشاه فصلها پاییز ،
خستگیهایمان را بسپاریم به باد ، حرفهایمان را بنویسیم روی برگها و بفرستیم برای دوستان قدیمی ، تمبری بزنیم از دوست داشتن وبگوییم چقدر دوست داشتن خوب است ، خوب.
خانه را بپیچانیم به دور زمینی از عاطفه ،بگذاریم از حال و هوای کهنه تابستان هوا بخورد کنار پنجره بنشینیم هوایی بخوریم ودوباره زمزمه کنیم دوست داشتن سر آغاز پرواز است ،گرچه پایان را ه ناپیداست
آب و جارو بکنیم کوچه را ، رهگذران را صدا بزنیم به لفظ سلام ، وبگوییم: های ،دوستی نزدیک است دستانت را بیاور تا به دوستی بفشاریم کوچه دلمان را هم اب و جارو کنیم .خوب است گاهی دلمان از عطر سرشار بوی کاهگل مست شود .
سلام رفیق قدیمی چه خبر شمارم عوض نشده همونه