اینجا ماکو گوشه نقشه گربه ای ایران ومن ۱۵ ماه مهمان اینجا خواهم بود طبیعت زیبایی دارد کوههای خیلی زیبا شهری کوچک با مردمانی دوست داشتنی سربازی چه خوب یا چه بد دارد سپری می شود فعلا وقت ندارم چیزهای زیادی بنویسم باید برگردم هنگ مرزی اینجا با بیست نفر از بچه های شهادت هستیم من همینجا خواهم ماند و انها اکثر عازم پاسگاهها خواهند شد دلم برای بچه های آموزشگاه ،دوستان دانشگاهیم برای حمید ،بابک ،حسن ، پیمان و....تنگ شده است برای مادرم برای بنیامین و متین کوچولو سی روز دیگه می رم مرخصی خدا بزرگه با این که من بند ه حقیریم....
من اینجام ماکو
سلام چقدزودمیگذره یادمه اولین روزی که باهات اشنا شدم ومطالبت به دلم نشست مجرد بودم وتوازدوستای دانشگاهیت نوشته بودی من الان پسرم توبغلم نشسته واین کامنت رو مینویسم وتو....موفق باشی
زندگی همینه
سه ماه پیش من با ۱۰۰ نفر تو یه گروهان بودیم وچقدر روزهای خوبی بود
ولی اونا دیگه نیستند اونقدر با هم خوب بودیم که انگار سالهاست با همیم ولی حالا؟ امیدوارم موفق باشی
سرهنگ شی ایشاا... .
وقتی که نیستی از جمع ما بیشتر از یه نفر نیست. ایشا... مثل فرفره بچرخه این روزا و تو عروسیت یه ساعت رزگی برقصم :)
سلامتی و آسایش تو همیشه جزوی از دعاهامه... به امید دیدار یوسف عزیز عزیز عزیز
سلام عزیز چه فرقی می کنه سرباز تیمسار هم بشه باز سربازه ایشا الله اول عروسی تو
امیدوارم همتون سالم و تندرست باشین
سلام بلا
چطوری؟
بابا دلم برات خیلی تنگ شده ، حوصلم سر میره با تو که بودیم بیرون میرفتیم سینم، پینگ پنگ، کوه. ولی الان هیچکاری نمی کنم فقط میرم اداره کوفتی و برمیگردم خونه.
میگم لب مرزی چندقدم برو بری اونور مرز ، مام بگیم دوست اونور ابی داریم.
اومدی زنگ بزن.
فدات...
مواظب خودت باش.
بای..
دل من هم برا شما تنگ شده ولی چه میشه کرد زندگی همینه دیگه کاریش نمیشه کرد بهت زنگ می زنم