گفته بودی که شعرهای من
بی تو در انتظار میپوسد
خوب میدانم که فاصله ها
همچو بمبی در انفجار می کوشد
شعر هایی که درد میجویند
واژه هایی همیشه در بندند
فکر می کردم اگر باشی
غصه هایم رخت بر بندند
بی تو من و ماندم و خیالاتم
فاصله حکم مرگ و دیوار است
آری اینجا در کویر عشق
دوستی یک درخت بی بار است
روز و شب با خیال تو تنها
من به روئیای تو معتادم
خوب می دانم که می دانی
هر چه کردم نرفتی از یادم