گاهی گمان می کنی که می شود گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود گاهی گدای گدایی و بخت با تو نیست گاهی تمام شهر گدای تو می شوند!
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم کسی که حرف دلش را نگفت من بودم دلم برای خودم تنگ می شود آری همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم نشد جواب بگیرم سلام هایم را هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟ اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم
اینطور موقع ها آدما یه دوستی دارن که اکثر حرفاشو می فهمه من می دونم چی می گین خود من سراغ دوستم میرم و کلی سبک میشم اما می دونین چیه؟ حتی این حرفغ زدن هاهم دیگه فایده ای نمیکنه!
اطرفم از دوستان خوب خالی نیست با نفسشان گرم می گیرم وبا دیدنشان خوشحال می شوم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
گاهی گمان می کنی که می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شوند!
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم
اینطور موقع ها آدما یه دوستی دارن که اکثر حرفاشو می فهمه
من می دونم چی می گین
خود من سراغ دوستم میرم و کلی سبک میشم
اما می دونین چیه؟
حتی این حرفغ زدن هاهم دیگه فایده ای نمیکنه!
اطرفم از دوستان خوب خالی نیست با نفسشان گرم می گیرم وبا دیدنشان خوشحال می شوم