این روزها قلمم فقط برای نوشتن از تو می چرخد باور نمی کنم که دارم یواش یواش عاشق
می شوم باورم نمی شود نشسته ام پشت این صندلی که مرا به ناکجا آباد ویرانی
می برد ودارم تو را در ذهنم مرور می کنم تمام آن چه توهستی را به خاطر دارم
تمام خنده های ندیده ات را به خاطر دارم وفکر می کنم باید کم کم این پرده ها
را از ذهن بزدایم وتو را یک شب به میهمانی گنجشک ها ببرم دستهایت را به
من بسپاری تا دنیای کودکانه ام را شاعرانه بسازم باید تمام ذهنم را از کوچه
پس کوچه این شهر غریب جمع کنم و همراه با فکر مشوش از عشق به تو بسپارم
خاطرم را بارانی می کنی اگر نتوانی به این قصه پیوند بخوری باور کن تمام روزهای
من از بودن روزهای تو جاریند وتمام رودخانه عشق من در بستر احساس تو جاری،
بیا ودستهایم را به دستهایت پیوند بزن ومرا درروزی عاشقانه به آفتاب معرفی کن
تمام این راه را به یاد تو گلباران خواهم کرد و وقتی از قدمهای تو را ببینم به سوی تو
پر خواهم کشید
لحظه دیدار نزدیکست بازمن دیوانه ام مستم باز می لرزد دلم دستم باز گویی......
با عرض ادب و احترام خدمت شما مدیر عزیز این وبلاگ. وبلاگتون بسیار تکمیل و زیباست و من نهایت استفاده رو بردم همچنین از حضور گرمتون در سایت هم تشکر میکنم
سلام ممنون از حضورت
سلام خوبی ؟ وبلاگ قشنگی داری !یه سری هم به ما بزن ...هرچی دلت می خواد تو سایت من هست ممنون ازلطفتون راستی یه موقع واسه تبادل لینک اونم با (جایزه ویژه)اگه موافق بودی به این آدرس مراجعه کن گلم http://istgah.asantabligh.com/tabdol1.phpl
مرسی (از آن مرسی های ساده)
خدای همیشه خوب ، کمک کن زشتی ها در نظرمان زیبا جلوه نکنند .
آنچه برایمان خوب است عطایمان کن ، حتی اگر خلافش را خواسته باشیم!
همراهمان باش تا به نعمت ها و زیبایی هایی که سر راهمان قرار میدهی پشت پا نزنیم .
نخواه زمانی برسد که حسرت این روزهایمان را بخوریم .
- - -
شب آرزویتان شکوفه باران
از حضورتان ممنون حضورتان به ادامه راه تشویقم می کند
رنگ عشق سبز است!
بدان جهت سبز است که مانند یک گیاه حقیر به بزرگی و اوج سر می کشد
اطرافش را گل و گیاه فرا می گیرد و به یک جنگل سبز و زیبا تبدیل می شود
عشق نیز از کوچکی به بزرگی و اوج خود می رسد.
شب آرزویتان پر ستاره!
رنگ عشق سبز است پس راهمان سبز است چه فایده که قد دنیا کوتاه وآرزوهایمان بزرگ چه فایده وقتی دلی به اندازه دشت نداری که گلی بکاری از عشق آن سرشار شوی خدا این زندگی پر زرق برق را لعنت کند
چه فایده که بعضی از احساس ها را هرگز نمی شود گفت حتی اگر همیشه در فکرش باشی درکنارت باشد
یاآدمی ازروز اول بی کس بود/یامیوه ی عشق کمی مانارس بود
عاشق بشوم دوباره هرگزهرگز یکباربرای هفت پشتم بس بود