تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

شعر جدید من

واژه ای هست که همرنگ خیانت شده است 

از بد حادثه با عشق صیانت شده است 

این دروغی که تو گفتی ودگر می ایی

 ای مسلمان به کجا شکل دیانت شده است

می روی و غم تو با دل من می ماند

غم تو در دل من مثل اما نت شده است

من نگهدار توام با غم تو می سازم

معذرت خواستنم شکل اهانت شده است

برو خوش باش زمین دور خودش میچرخد

قصه چرخش ایام ضمانت شده است

شیشه ای بود شکست. دوستی من با تو 

عیب این است که با سنگ رفاقت شده است


یوسف قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد