تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

شعر زیبای شام مهتاب

خیلی وقت پیش این آهنگ برام خاطره بود  حالا امروز دانلودش کردم


شعر زیبای شام مهتاب

 دانلود آهنگ



تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گل وار به پایم شکستی

قلم زد نگاهت به نقش آفرینی
که صورتگری را نبود اینچنینی

پریزاد عشقو مه و سا کشیدی
خدارا به شور تماشا کشیدی

تو دونسته بودی چه خوش باورم من
شکفتی و گفتی از عشق پرپرم من

تا گفتم کی هستی تو گفتی یه بیتاب
تا گفتم دلت کو تو گفتی که دریاب

قسم خوردی بر ما که عاشقترینی
تو یه جمع عاشق تو صادق ترینی

همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای مبادا دروغ گفت

گذشت روزگاری از اون لحظه ی ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب

در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به یادت شکستم

تو از این شکستن خبر داری یا نه
هنوز شور عشق و به سر داری یا نه

هنوزم تو شبهات اگه ماه و داری
من اون ماه و دادم به تو یادگاری

هنوزم تو شبهات اگه ماه و داری
من اون ماه و دادم به تو یادگاری



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد