تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

شب یلدا مبارک

اسمش را می گذاریم شب یلدا وفکر می کنیم این شب یلدا حتما خیلی طولانی تر از شبهای دیگر است فال حافظ می خوانیم انار می آوریم و هندوانه ، با شوق عجیبی آنها را می چینیم کنار هم  وفکر می کنیم فقط همین یک شب را داریم برای دیدن دوستان و اشنایان وفکر می کنیم باید گوشیهایمان را اماده کنیم و دوستانمان را با یک پیامک زیبا سورپرایرز کنیم اما شاید می دانیم و شاید هم نمی دانیم که این شب از شبهای دیگر فقط چند ثانیه بیشتر است فقط چند ثانیه ،چند ثانیه ... 

این زندگی مدرن چه بلایی سر ما آورده است که برای دیدن آشنایانمان باید دنبال بهانه ای باشیم  وبرای بوسیدن دست پدرو مادر خودمان منتظر رسیدن عید سال بعد باشیم  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد