تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

تراوشات ذهن من

شب به شب قوچی از این دهکده گم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد

اگر من رئیس جمهور بودم

اگر من رئیس جمهور این کشور بودم به دلیل ناکارامدی نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی این وزارت رامنحل می کردم چرا ؟ چرا باید در جامعه ماپیشرفت در زمینه اموزش افزایش تعداد کمی دانشگاهها باشد ،چرا،اکیدا مخالفم .

یک  پسر در 18 سالگی دیپلم می گیرد چهار سال دانشگاه می رود دو سال سر بازی  ودو سال هم باید کار کند تا بتواند یک زندگی تشکیل دهد می شود 26 سال  آیا این فرد غریزه جنسی ندارد از فضا که نیو مده به هر حال غریزه جنسی داره وچون نمیتونه کنترلش کنه میشه همین گندی که در این جامعه توسط دولتهای مختلف بوجود اومده سن ازدواج رفته بالا وچون خیلی ها شرایط ازدواج ندارند به چیزهای دیگه روی میارن  از زنای ذهنی گرفته تازنای جسمی  حال فردی که در سی سالگی ازدواج می کند  چگونه می تواند انسانی برای نسل بعد تربیت کند  جامعه خودمون رو ببینیم  پسرها مون دیگه چیزی از دین نمی فهمن (روی بحث من با اکثریت وگرنه من ادمهایی رو در این جامعه دیدم که خیلی پاکند خوبند) دچار کارهایی شدند که به هیچ وجه بهش ایمان ندارند مسجدهایمان را نگو یا جای خوابه یا اگه هر چند وقت یه بار مکان دستشویی رفتن  دیگه هیچ چیز برایمان مهم نیست دوست داریم کارهای دینی مان را پنهان کنیم برای گناه هایمان پز بدهیم  دخترهایمان را نگو لباسهایی می پوشند که معلوم نیست اصلا برای چه می پوشند مانتو ها کوتاهتر از انچه شبیه مانتو باشد وروسری  که مویی را نمی پوشاند.

تقصیر دختر هایمان نیست تقصیر این آدمهای بزغاله ایست که مدیریت فرهنگ این کشور را به عهده دارند کدام فرهنگ را می گویی همان فرهنگی که ملتش دوست دارند خودشان را در گیر و دار زمانه گم کنند  وقتی انقلاب کردیم فقط یک انقلاب سیاسی کردیم اگر من بودم در همان اوایل انقلاب چند شبکه بزرگ تلویزیونی تاسیس می کردم تا این ارزشهای دینی را به دنیا بفهمانم این اقایان تازه فهمیده اند که دنیا دنیای جنگ رسانه هاست به جای آنکه سالهای سال پول نفت را بدهیم از روسیه موشک بخریم بهتر بود رسانه های دیجیتالمان را افزایش می دادیم هنر سینما را اصلاح می کردیم . من الان یک ساله که تمام فیلمهای در حال اکران سینما را دیده ام  هیچ فیلمی وجود ندارد که با معیارهای این جامعه ساخته شده باشد از یک حبه قندش بگیر تا همین اواخر انتهای خیابان هشتم  اصلا ملت چه می دانند سینما یعنی چه سالهاست با سینما آشنا هستم می دانم در این انجمنهای ادبی چه می گذرد یک مشت آدم بی خلاقیت که هیچ چیز از هنر نمی دانند مثل من که هیچ چیز نمی دانم سینما این روزها مرکز اشاعه فحشا است رک بگویم  ابتذال در هنر ایرانی بیداد می کند چون هنر مند باید متعهد به ارزشهای انسانی باشد تا هنرمند به حساب بیاید  همین عادتها و پوشش های غلط را جوانانمان از سینما می گیرند ودر جامعه اجرا می کنند .شاید خرده بگیرید بر من که چرا می گویم وضع حجاب دختران امروز افتضاح است مگراز اندیشه آنها خبر داری که قضاوت می کنی  من قضاوت نمی کنم شاید بد حجاب ترین دختر جامعه ما خیلی پاکتر از یک دختر با حجاب باشد اما هر عملی ظاهری دارد و با طنی  من با باطن اعمال هیچ کس و هیچ کس کاری ندارم چون فقط خدا می داند اما می دانید خیلی ها که در خیابان با ناز و عشوه راه می روند وخیلی وضع پوشش بدی دارند چه بلایی سر جنس مخالفشان می آورند سخنرانی های زنای ذهنی دکتر عباسی رو گوش کنید تا بفهمید 14( ساعت سخنرانیه )

نمی دانم شما در زندگیتان درد را چگونه معنا می کنید اما من هر چه مینویسم احساس می کنم نمی توانم این درد را با این کلمات وبا این گستردگی هجی کنم  دلم می خواهد دریابم جامعه ارمانی اسلامی چرا این گونه شده ،چرا ما وقتی می خواهیم مسلمان هم باشیم آن هم نیستیم  نذری می دهیم لیوان یک بار مصرفش را در خیابان پرت می کنیم  روز عاشورا سر نهار نذری دعوا می کنیم اگر این کارها رو اقلیت انجام می دادند شاید زیاد مهم نبود اما اکثریت ما نمی فهمیم نمی فهمیم  ونمی فهمیم

یک ماه قبل رفته بودم تو استانداری کار اموزی جور کنم مسئولش یه خانم بود هر سوالی از من پرسید جوابش رو دادم آخرش گفت ما نیاز به کار اموز نداریم وقتی از امریه سربازی پرسیدم رو راست بهم گفت باید پارتی داشته باشی بهش گفتم پارتی ندارم اگر داشتم هم  نمی گفتم چرا باید برای هر کاری فساد بکنیم   فسا د اداری در ایران بیداد می کند فساد ی که هیچ وقت از بین نمی رود . من اعتقاد دارم در سی سال اخیر ایران هیچ مدیر لایق وکار آمدی وجود نداشته است .هیچ کس

حرف زیاد است خیلی زیاد  اما چه فایده 

 

 

 

 

تصمیم دارم تمام کتابهای کارشناسی ارشدم رو یکجا بفروشم  البته با تخفیف  هرکی می خواد بسم الله

نظرات 8 + ارسال نظر
pareparvaz یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:55







دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد


روزگار غریبی است نازنین


و عشق را کنار تیرک راهوند تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد


روزگار غریبی است نازنین


و در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را به سوخت بار سرود و شعر فروزان می دارند

به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی است نازنین
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد


روزگار غریبی است نازنین


نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند بر گذرگاهان مستقر با کُنده و ساطوری خون آلود
و تبسم را بر لبها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان
کباب قناری بر آتش سوسن و یاس
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
ابلیس پیروز مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد

احمد شاملو

من اگر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد
من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر می خیزند
من اگر ما نشوم خویشتنم تو اگر ما نشوی خویشتنی
چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم خانه اش ویران باد

عباس خانمحمدی دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:47

سلام. یه شعری بود که تازه گفتم. حیفم اومدم واست نفرستم

خاطر سوسوی او هم دلربایی می کند****مه به شام عاشقان فرمانروایی می کند
من ز گرد عاشقان دورم ولی****جرعکی باده که شد، دل را هوایی می کند
این چه شاهی است که با خرق وفا**** بردگان را یک به یک ، هم فدایی می کند
آتشی دردامنم افتاده کز ****فتنه اش غم هم به دردم راهواری می کند
چرخ گردون از کجا داند که او****همچو طفل پادشه، گردون سواری می کند
و آن صنم در لحظه فجر صبا****یک نظر کرد که خود کاری به کاری می کند
کز جهان خیزد ندایی، بهوش****بنده هم با چشم امید ، گدایی می کند
حاتمم بخشد ، زند سر را ولی ****این همان است که با ما کار تایی می کند.

ادامه بده واژه های شعرت خیلی خوبه

خوشحال میشم سری به من می زنی

صنم جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 14:31

اول اینکه من کتاباتونو میخوام!!!!
ب کسی ندینشا!!!
راجع به پستتون هم یک عالمه حرف دارم الان عجله ام
میام:)

منم یه عالمه حرف داشتم ودارم اما چه سود که فقط همه اش حرفه

همای جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:03

بردرخت زنده بی برگی چه غم
وای براحوال برگ بی درخت

وای بر احوال برگ بی درخت
وای بر احوال ما که داریم تو این جامعه زندگی می کنیم

سسس دوشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 19:05

خر سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 22:09

رییس جمهور چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 14:17

اگه من رییس جمهور می شدم:در درجه اول ساماندهی مسیر بودجه کشور و تغییر شدید سیاست های فعلی و بهبود روابط با تمامی کشورها (به جای صرف در جنگ در چند جبهه در جهت منافع مردم و داخل کشور).درجه دوم شفاف سازی تمام کارها و درآمدهای نفتی و غیره.سوم،اصلاحات اساسی در دستگاه قضایی کشور.(برخورد شدید با هر گونه سوءاستفاده از مقام و رانت خواری و دزدی و امتیازات اختصاصی و غیره) و ایجاد سیستم ضربتی و سریع رسیدگی به شکایات در عرض سه تا هفت روز(قانونها باید مجرم را بترسانند نه اینکه صاحب حق از حق خود به خاطر روش ها و قانون های ناقص ما بی خیال حق خود شود).ایجاد خانه های دولتی نه مثل مسکن مهر.ایجاد خانه های رایگان به وفور برای جوانان.مالک این خانه ها،دولت هست نه مردم.فقط برای نشستن و رفع دغدغه خانه در ایران تا زمانیکه جوانان دوست دارند می توانند در خانه ها بمانند بدون اجاره و غیره. فقط در صورت آسیب به خانه خود باید آن را رفع کنند.کنترل جمعیت و ایجاد برنامه خیلی منظم و واقعی در خصوص نیاز ده ساله آینده کشور به مشاغل مورد نیاز.دیمی درس خواندن یا انتخاب شغل به ضرر مردم ودولت هست.آمار دقیق مشاغل همیشه در اختیار مردم باشد تا بر اساس آن انتخاب شغل نمایند.ارزش به نخبگان کشور و کار روی طرح خودکفایی در تولیدات صنعتی الکترونیک و ابزار و دستگاه و غیره حتی هواپیما.ایران نباید فقط یه کشور باشد،ایران باید به تنهایی یه جهان باشد.این مسیر کمی طولانی بوده و در جهت قطع وابستگی به هر چیزی می باشد.

شهاب سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 17:39 http://ستاره۱۱

اساسی ترین کاری که انجام میدادم با اجرای تنظیم خانواده ((نهادینه کردن قانون حداکثر سه فرزندی برای همیشه))،جمعیت کشور را به نحو احسنت کنترل میکردم و با ساختن شهرکهای زیبای ویلایی با مساحت بیشتر به جای شهرکهای کریه برج نشین با مساحت کمتر و تخریب برجهای خالی یا نیمه ساخته بتدریج نسل بلندمرتبه سازی را از کشور ریشه کن میکردم و به هیچ تنابنده ای اجازه نمیدادم حداکثر تا سه طبقه بیشتر خانه بسازد...خب مسلما با چنین طرح بنیادی که هر کشوری باید [برای همیشه]پیاده کند تمام نابسامانی های کشور برای [همیشه] ریشه کن میشود.ریشه دقیقا همینجاست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد